یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر ! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم : فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟
بعد یه فانتزی دیگه دارم : یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ، حواستون باشه ؛ “زنده می خوامش”
یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس می خواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارممم … بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !
آخرین ورژن فانتزیام اینه که ﺍﻓﻘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ و همینجوری الکی ﺗﻮﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ!!!
یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … ! انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
نميدانند چگونه ادا كنند
كلام مانده در گلو را
كه خاري است
مي بلعند
زناني مثل من
چيزي نميدانند جز بغض فرومانده
گريه ناممكن
ناگهان ميتركد
سيل ميشود
مثل شرياني شكافته
زناني مثل من
مشت ميخورند
و جرئت نميكنند بزنند
از خشم به خود ميپيچند
مهارش ميكنند
زناني مثل من
مثل شيران قفس
روياي آزادي
در سر دارند.
برچسبها:

برچسبها:
برچسبها:
حکــــم اعــدام بود ...
اعدامـی لـحظه ای مـکث کـرد و بــوسه ای بر طنـاب دار زد
دادســتان گفت :
صـــبر کنید آقــای زنــــدانــی این چــــه کـــاریست ؟!
زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :
بیچـــاره طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم
ولی آدم ها بدجـــور زمــینــم زدن !
برچسبها:
هــــــــــــــــــی تو پــــســــــــــــــــــــــــر...
ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺑﺮﻭﯼ ...
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺘﺖ" ﺷﺪ " ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺧﺘﺮﺕ" ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺍﺏ "ﺳﻼﻡ " ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ
" ﻋﻠﯿﮏ " ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻧﻪ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ...
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﯾﺪ " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺷﯽ ﻧﻪ
" ﻧﺮ ..."
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺯﻥ "ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺩﺧﺘﺮ " ﺗﻮﺟﻪ" ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ "ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ" ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﻧﻪ
"ﭼﻨﺪ ﺩﺧﺘﺮ ..."
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺯﻥ " ﺣﺴﺎﺱ" ﺍﺳﺖ؛ﻣﯿﺸﮑﻨﺪ ...
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ...
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﻭ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﯾﮏ ""ﺟﻨﺲ
ﻣﺨــــــﺎﻟﻔﺖ "" ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﯽ ...
برچسبها:
برچسبها:
این عکس شما را یاد کی میندازه؟؟
برچسبها:
من فلج به دنیا اومدم و به زندگی امید داشتم
ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﯾﺪﺯ ﺩﺍﺭﻡ
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ .. از کفش تن تاک استفاده کردم
ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﺪﺯ ﻭ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺲ ، ﺗﺎﺯﻩ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺗﻮﯼ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ ﺩﻭﯼ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ شرکت کنم
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺗﺎﮎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺷﺪﻩ،
ﺳﻮﺭﺍﺥ ﻻﯾﻪ ﺍﻭﺯﻭﻥ ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﺮ ﺷﺪﻩ
ﺩﯾﮕﻪ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﭼﺸﻤﻤﻮ ﻧﻤﯿﺴﻮﺯﻭﻧﻪ
ﺗﺎﺯﻩ ﭘﻮﺳﺘﻤﻢ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ
ﺁﻧﺘﻦ ﺩﻫﯽ ﮔﻮﺷﯿﻤﻢ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻩ
ﺳﺮﻋﺖ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺘﻤﻢ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ
ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﻬﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ
ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ ﭘﺎﻡ به ﻣﯿﺰ ﻣﺒﻞ ﮔﯿﺮ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ
برچسبها:
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺩﺍﺭﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ .
.
.
.
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺑﯽ ﺷﯿﺸﻪ قربونت بشم??? ﺑﺎﺯ
ﮔﺮﯾﺴﺖ
ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﻗﺎﻃﯽ ﺩﺍﺭﻩ کصافط!!!
برچسبها:

برچسبها:

برچسبها:

برچسبها:
برچسبها:
فامیل:بزنم لهت کنم..
عزیزم:با چوب یا کمربند؟
فامیل:چوب.
عزیزم:تو سرم میزنی یا بدنم؟
فامیل:تو سرت.
عزیزم:تو سرم زدی میمیرم یا زنده میمونم؟
فامیل:زنده میمونی.
عزیزم:بیمارستان میلاد بریم یا اختر؟
فامیل:اختر.
عزیزم:علتشو شکستگی اعلام کنیم یا ضربه مغزی؟
فامیل:ضربه مغزی.
عزیزم:میرم تو کما یا اهدای عضو میکنید؟
فامیل:اهدایه عضو میکنیم.
عزیزم:اول قلبم یا کلیم؟
فامیل:کلیت.
عزیزم:تو یخ میذارید یا در جا اهدا میکنید؟
فامیل:تو یخ میذاریم.
عزیزم:یخاش قالبی باشه یا از این تیکه یخا؟
فامیل:ترجیح میدم الان بکشمت.
عزیزم:ی راست بهشت زهرا میریم یا سرد خونه؟
فامیل:گم شوتا لهت نکردم.
عزیزم:با چوب یا کمربند؟
.
برچسبها:
اگه جای این بودی چیکار میکردی؟
برچسبها:
بعضی از ماها اشتیاق عجیبی داریم که مدام تو لباسها و ژستها
و حالتهای مختلف از خودمون عکس بگیریم و بذاریم
توی فیسبوک، توی توییتر، توی یوتیوب و....
واسه اینکه دیگران ببینن و روحشون تازه بشه!
برچسبها:

برچسبها:
فروردين: ترش
ارديبهشت: شوور
خرداد: ترش و شيرين
تير: مزه ي دوست داشتني
مرداد: شيرين
شهريور: خووووووووووووشمزه
مهر: وانيلي
آبان: تلخ
آذر: ترش و شور
دي: بانمك ترين
بهمن: كاكايووووي ي
اسفند: طعمي خنك و خوشبو
برچسبها:

برچسبها:

برچسبها: